ادامه مطلب ...
لیلی ماند. زیرا لیلی نام دیگر آزادی است.
MeysAM: مجنون باشید و لیلی را بخواهید...
ادامه مطلب ...
در فولکلور آلمان ، قصه ای هست که این چنین بیان می شود:
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت.
متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه می رود، مثل دزد که می خواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ می کند و ...
آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض کند نزد قاضی برود و شکایت کند. اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود.
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت:
دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود، حرف می زند، رفتار می کند و ...
MeysAM: ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم.