آدمی ست دگر ...
گاهی دوست دارد برود
کجا ... چطور ... و چگونه ش مهم نیست!
فقط برود
برود جایی که دگر هیچ نشانی از خود نجوید!!
نه اسمی .... نه خانه ای ...نه اقوامی ... و نه حتی دوستی!
اما در این بین همیشه یک نفر هست,کسی که تمام این آرزوها خراب اوست ...
کسی که بی آن حتی کوچ کردن هم مزاست